فردا صبح پسرم به دنیا میاد
سلام پسر عزیزم وای خدا چه حس عجیبی دارم... این آخرین مطلبی که توی زمان بارداریم توی وبلاگت میذارمممم... الان ساعت 1:30 نصف شب من هنوز خوابم نبرده... خیلی استرس دارم قراره فردا برم اتاق عمل زیر تیغ جراحی... امروز مامانی و خاله مریم اومدن خونمون بیشتر مواقع حواسم پرت بود.ولی در کل اصلا روز خوبی نبود یه سر رفتیم خونه مامان پری..خیلی کلافه بودم اصلا حوصله هیچ کس رو نداشتم هی میگفتم بریم خونه خودمون کسی گوش نمیداد انقدر عصبانی و ناراحت و استرسی و کلافه شده بودم که همه اونجا از حال و روزم خبر داشتممممممم..آخرش ساعت 7 بود گفتم من دارم میرم خونمون شما هم شام خوردید بیاید بابایی اومد دنبالم رسوندم خونه...رفتم حمام..آخرین حمومی ب...
نویسنده :
مامان دست کوچولو پا کوچولو
1:44